بررسی بازی The Great War Western Front
The Great War: Western Front با اینکه بازی بینقصی نیست، اما نبردهای جنگ جهانی اول را در قالب تجربه استراتژی نسبتا خوبی ارائه میدهد. همراه بررسی بازی باشید.
جنگ جهانی اول، بهعنوان یکی از خونینترین نبردهای تاریخ بشریت، از سال ۱۹۱۴ آغاز شد و چهار سال جهان را وارد دوره تاریکی کرد. در جریان این جنگ، تجهیزات نظامی تحولات خاصی را تجربه کردند و حتی برای اولینبار از سلاح شیمیایی در یک نبرد استفاده شد. برخلاف جنگ جهانی دوم، این نبرد خیلی در بازیهای ویدیویی بهتصویر کشیده نشده و بیشتر بازیهایی مثل بتلفیلد ۱ را با محوریت آن بهیاد داریم.
حال پتروگلیف گیمز، همان استودیویی که شاید خیلیها آن را با بازی Command & Conquer Remastered Collection بشناسند، برای خلق یک تجربه استراتژی بهسراغ جنگ جهانی اول رفته که نتیجه آن، بازی The Great War: Western Front است. اما این اثر چقدر در ارائه تصویری سرگرمکننده از این نبرد در قالب یک بازی ویدیویی موفق بوده است؟ در ادامه به این سؤال جواب خواهیم داد.
The Great War: Western Front، از نظر سبک و سیاق کلی، یادآور بازیهایی مثل مجموعه توتال وار است. سبک بازی، تلفیقی از کمپین نوبتی روی نقشهای نسبتا بزرگ از کشورهای اروپایی است و زمانیکه نیروها درگیر نبرد با یکدیگر میشوند، وارد جنگهایی میشویم که به شکل همزمان یا همان Real Time در جریان هستند.
در اولین مواجهه با بازی، حالتهای مختلف آن جلبتوجه میکند. بازی دارای بخشهایی مثل کمپین، نبردهای تاریخی، حالت Skirmish و نبردهای چندنفره است. بااینحال پیش از اینکه بهسراغ هریک از این حالتها بروید، پیشنهاد میکنم فارغ از اینکه چقدر در بازیهای استراتژی مهارت و تجربه دارید، حتما بخش آموزشی آن را بازی کنید؛ چرا که The Great War: Western Front مکانیکهای ریز و درشت زیادی دارد که بدون آشنا شدن با آنها، دقایق سختی در تجربه آن خواهید داشت.
بدون شک مهمترین تجربه تکنفره بازی The Great War: Western Front، بخش کمپین آن است. بخشی که خود شامل دو مأموریت قدرتهای مرکزی و متفقین میشود. در هر دو این مأموریتها، میتوانید کار را از سالهای ۱۹۱۴ یا ۱۹۱۶ آغاز کنید. پس از آن با نقشههای از اروپا روبهرو خواهید شد که در یک طرف نیروهای شما و در طرف دیگر، نیروهای دشمن قرار گرفتهاند.
برای رسیدن به پیروزی، دو راه پیشروی گیمر قرار دارد؛ اول به صفر رساندن انگیزه نبرد طرف مقابل با حمله به جبهههای مختلف آن و رسیدن به پیروزی و حالت دوم هم تسخیر شهر مرکزی دشمن. گیمرها در نوبت خودشان، میتوانند فقط به خانههای مجاور نیروهای خودی حمله کنند و دشمن هم در نوبت خودش اقدام مشابهی انجام خواهد داد.
نتیجه نبرد، روی انگیزه طرف خودی و دشمن تاثیر میگذارد و مثلا اگر به پیروزی بزرگی منتهی شود، امتیاز مثبتی برای طرف خودی و امتیاز منفی برای دشمن در پی خواهد داشت. اگر امتیاز یکی از طرفین به صفر برسد، بازنده جنگ خواهد بود.
در حالت نوبتی کمپین، عوامل ریز و درشت زیادی در تعیین نتیجه نبردها تأثیرگذار است که یکی از این موارد مدیریت درست منابع است. در هر نوبت، به میزان مشخصی طلا دریافت خواهید کرد که میتوانید از آن برای تربیت نیروها یا تبدیل به مهمات موردنیاز جنگ بهره ببرید.
برای اینکه بتوانید به سرزمینهای تحتکنترل دشمن حمله کنید، نیاز به خرج مهمات دارید و در نتیجه باید به شکلی درست و منطقی این منابع را مدیریت کنید. در صورت رسیدن به پیروزیهای بزرگ در نبردها، یک ستاره از جبههای که به آن حمله کرده بودید کم میشود و اگر این ستارهها به صفر برسند، آن سرزمین بهتسخیر شما در خواهد آمد. ولی خب نکته اینجا است که محدودیت منابع، باعث میشود تا همیشه استراتژی نقش پررنگی در تصمیمگیریها داشته باشد و در نتیجه اگر مثلا تمام انرژی خود را روی تصرف یک قسمت خاص از نقشه دشمن متمرکز کنید،
در سایر جبههها تضعیف خواهید شد و دشمن هم میتواند با تسخیر سرزمینهای شما، امتیاز مثبت کسب کند. در این بین درخت تکنولوژی هم نقش پررنگی دارد و دقیقا مثل تاریخ واقعی جنگ، به مرور میتوانید ازطریق آن به تجهیزاتی مثل هواپیما یا تانک دست پیدا کنید که حسابی روی نتیجه نبردها تأثیرگذار هستند. همچنین مأموریتهایی مثل جاسوسی از دشمن و استفاده از ابزارهای این شکلی هم بسیار مهم هستند.
تاکتیکی و استراتژیمحور بودن تصمیمگیریها در نبردهای نوبتی بازی، نوید تجربهای درگیرکننده را میدهد. ولی خب در واقعیت، جذابیت این بخش شدیدا وابسته به درجه سختی است که انتخاب میکنید. در درجه سختیهای پایین بازی، همهچیز بیش از حد سریع پیش میرود و در تعداد نوبتهای کم، قادر خواهید بود تا انگیزه نبرد دشمن را به صفر برسانید و پیروز جنگ شوید.
در طرف مقابل در درجه سختیهای بالا که انتظار میرود همهچیز جذابتر باشد، بیشتر وضعیت جنگ تبدیل به یک لوپ بیپایان میشود؛ چون به همان میزان که ممکن است شما به موفقیت برسید، دشمن هم در جبهههای ضعیفتر به شما ضربه خواهد زد و همیشه یک بالانس بین امتیازها برقرار خواهد بود که بهخودی خود، چیز بدی نیست ولی جایی سؤالبرانگیز میشود که به جنبه دیگر بازی، یعنی نبردهای همزمان آن بپردازیم.
در زمان حمله به دشمنان در حالت نوبتی، دو راه پیشروی شما قرار دارد؛ اول واگذاری نتیجه نبرد به Auto Resolve که فقط نتیجه جنگ را اعلام میکند و مخصوصا در درجه سختیهای بالاتر، ممکن است اتفاقهای شدیدا غیرمنتظرهای در آن رخ بدهد و حتی زمانیکه کاملا با کارهایی از قبیل جاسوسی اطلاعات دقیقی از نیروهای دشمن بهدست آوردهاید و میدانید که دستِ بالا را دارید، باز هم به شکل بدی شکست بخورید و حالت دوم، وارد شدن به یک جنگ در حالت همزمان با کنترل خودتان.
نبردهای همزمان The Great War: Western Front، طراحی واقعا خلاقانه و پرجزییاتی دارند. در ابتدای هر نبرد میتوانید سنگرها، مواضع دفاعی، توپهای جنگی و همینطور نیروهای خودتان را به هر شکلی که دوست دارید روی نقشه بچینید و البته تصمیم بگیرید که آیا میخواهید همه آنها را در این زمان وارد میدان کنید یا اینکه بعدا و در قالب نیروهای کمکی از آنها بهره ببرید.
در ابتدای نبردهای همزمان، دیدی نسبت به مواضع دشمن نخواهید داشت و به همین دلیل خیلی از تصمیمها را باید بعدتر و پس از شروع خود نبرد بگیرید. معمولا جنگها به این صورت پیش میرود که یک طرف، نیروهای دفاعی قرار میگیرند و باید با مستقر شدن در سنگرها از موقعیت خود دفاع کنند و در طرف دیگر، نیروهای مهاجم هستند که باید آنها را بهتصرف خود دربیاورند.
بدون شک یکی از اصلیترین ویژگیهای مثبت بازی، جزییات فوقالعادهای است که میتوانند در نتیجه این نبردهای همزمان تأثیرگذار باشند. برای مثال نیروهای پیادهنظام، برای گرفتن سنگرهای دشمن یا تصرف نقاط استراتژیک نقشه لازم و مهم هستند ولی دربرابر تجهیزاتی مثل مسلسلهای ثابت یا حتی آتش هواپیماهای دشمن بسیار ضعیف هستند و اگر بدون فکر، حتی تعداد خیلی زیادی از آنها را، به سمت مواضع دشمن بفرستید، خیلی راحت کشته خواهند شد.
در نتیجه باید با استفاده از ابزارهایی مثل آتش توپخانه یا استفاده از نیروی هوایی که در اختیار دارید، اول موقعیت را فراهم و بعد دستور حمله نیروهای پیاده را صادر کنید. توپها انواع شلیکها را دارند و مثلا حتی میتوانید با استفاده از حالت Smoke آنها، در قسمتی از نقشه دود ایجاد و نیروهایتان را از دید دشمن پنهان کنید.
درست مثل واقعیت جنگ جهانی اول، نبردها اولا در وسعت بسیار بالایی بهتصویر کشیده شدهاند و در نتیجه روی نقشه همزمان ممکن است در چند قسمت نیاز به واکنش داشته باشید که برای این منظور، گزینه متوقف کردن بازی هم در دسترس است و میتوان با توقف آن، دستورها را صادر کرد و بعد شاهد اجرای آنها بود.
همچنین نبردها، شدیدا وابسته به سنگرها هستند و مثلا برای تصرف یک نقطه استراتژیک، حتما باید اول سنگرها یا خندقهای دشمن را تصرف کنید که حسابی هم میتواند سورپرایزکننده باشد؛ چرا که در صورت نداشتن اطلاعات درست که معمولا هم نخواهید داشت، نمیدانید که در هر سنگر چقدر نیرو مستقر شده و در نتیجه ممکن است غافلگیر شوید و حسابی بهمشکل بخورید.
علاوهبر این، در ادامه تلاش برای رسیدن به واقعگرایی، تجهیزاتی مثل تانکها یا هواپیماها هم شدیدا قدرت بالایی دارند و استفاده درست از آنها میتواند تعیینکننده سرنوشت یک نبرد باشد. البته این بهمعنی برهم خوردن بالانس بازی نیست و هر دو طرف درگیر، تجهیزات اینچنینی دارند و چگونگی استفاده از آنها است که نتیجه را مشخص میکند.
یک نکته جالب دیگر در نبردهای همزمان بازی، این است که اگر بر سر یک جبهه خاص چندین نبرد داشته باشید، نتیجه نبردهای قبلی را در دفعات بعد مشاهده خواهید کرد و سازههای ساختهشده یا تخریبشده، در جای خود باقی میمانند که حالتی واقعگرایانهتر به بازی میدهد.
با این توضیحات، در ظاهر همهچیز واقعا خوب و عالی بهنظر میرسد؛ یک کمپین تلفیقی از حالتهای نوبتی و همزمان که حسابی هم در هر دو حالت استراتژیمحور است و میتواند شدیدا برای علاقهمندان این سبک جذاب باشد. ولی خب در واقعیت، همهچیز در این حد هم بینقص نیست و مواردی هستند که به این جذابیت ضربه میزنند.
اول از همه، وقتی بخواهید بازی را با درجه سختی نرمال و بالاتری بازی کنید، جنگها در نقشه نوبتی طول میکشد و حسابی باید برای رسیدن به پیروزی صبور باشید. این موضوع باعث میشود تا مجبور شوید بارها و بارها بر سر یک جبهه بجنگید و در نتیجه به تعداد زیاد باید نبردهای همزمان را انجام دهید که پس از مدتی تکراری و خستهکننده میشود و تازه در صورت کسب پیروزی واقعی و تصرف خاک دشمن، ممکن است بهدلیل تمرکز روی یک جبهه خاص، در جبههای دیگر خیلی راحت سرزمینی را تقدیم آنها کنید.
این موضوع بازی را وارد لوپی میکند که خارج شدن از آن به این سادگی نیست. اما مشکل اساسیتر، به خود نبردهای همزمان و نقش هوش مصنوعی در آنها برمیگردد. تصور کنید شما سازههای دفاعی و پشتیبانی خودتان را با نهایت دقت روی نقشه ساختهاید و برای هر اتفاقی، کاملا آماده هستید. بااینحال در عمل، همهچیز آنطور که باید، انجام نمیشود و تمام زحمت شما در نتیجه کارهای عجیب هوش مصنوعی، از بین میرود.
مشکلات هوش مصنوعی بازی، بیشتر از همه خودشان را در هدایت نیروهای پیادهنظام نشان میدهند. به دفعات نسبتا زیاد پیش میآید که شما مثلا نیروها را به سمت سنگر خاصی هدایت میکنید یا دستور تصرف سنگر دشمن را میدهید ولی نیروها اولا از عجیبترین مسیر ممکن به سمت آن میروند و علاوهبر آن، گاهی هم پیش از ورود به سنگر، کمی دور خودشان میچرخند و خب همین مسئله، کافی است تا در اثر آتش مسلسلهای اتوماتیک دشمن یا حتی هواپیماها و توپخانه آنها، به سادهترین شکل ممکن کشته شوند و همه برنامهریزیها خراب شود.
مخصوصا باتوجهبه وسعت بالای نقشههای نبرد، به دفعات پیش میآید که به گروهی از نیروها دستور مستقر شدن در جایی امن را میدهید و چون خیالتان از بابت آنها راحت است، به سمت دیگری از نقشه میروید ولی بهدلیل مسیریابی عجیب نیروها، آنها در جایی اشتباه قرار گرفتهاند و در نتیجه وقتی بهسراغشان بروید، خواهید دید که چیز زیادی از آنها باقی نمانده است!
متاسفانه این مشکل تاثیر بدی روی کیفیت کلی بازی میگذارد و اصلیترین ضعف The Great War: Western Front است که خیلی از جنبههای دیگر آن را هم تحتتاثیر قرار میدهد. بازی جدا از حالت کمپین، قسمتی به اسم نبردهای تاریخی هم دارد که در اینجا دیگر خبری از حالت نوبتی است و بهجای آن، باید برخی از مهمترین نبردهای جنگ جهانی اول را در حالت همزمان تجربه کنید.
نبردهایی مثل نبرد Verdun در این بخش تعریف شدهاند که با تصاویری مستندمانند از آن دوران روایت میشوند و میتواند تاریخچه این جنگ بزرگ را هم برای گیمرها یادآوری کند. این نبردها طراحی و سناریو جذابی دارند ولی خب همان مسئله هوش مصنوعی در اینجا هم تاثیر منفی خودش را روی تجربه کلی میگذارد.
همچنین قسمتهای Skirmish برای طراحی نبردهای دلخواه با هوش مصنوعی و بخش چندنفره هم در بازی در دسترس هستند که میتوانید بهسراغ آنها هم بروید. وضعیت بالانس کلی بازی شرایط مناسبی برای تجربه چندنفره دارد و با اینکه لابیهای بازی خیلی خلوت هستند، ولی در صورت پیدا کردن بازی میتوان از این بخش هم لذت برد.
The Great War: Western Front از حیث تجربه بصری، بیشتر روی کمیت کار توجه دارد تا کیفیت آن؛ به این معنی که میدانهای نبرد وسعت زیادی دارند و بسته به فصلی که در آن بازی کنید، شرایط آب و هوایی و محیطهای برفی یا بارانی بهخوبی بهتصویر کشیده میشوند.
در نبردها همزمان شاهد تعداد زیادی از نیروها هستیم که به این طرف و آن طرف حرکت میکنند. ولی کافی است کمی روی آنها زوم کنید تا جزییات بسیار پایین طراحی آنها خودش را نشان دهد و حتی کمی تو ذوق بزند. همچنین انیمیشنهای مربوطبه نیروها هم بسیار ساده و ابتدایی است و اگر زمانیکه قصد تصرف یک سنگر را دارید روی موقعیت زوم کنید،
هیچ درگیری ظاهری بین نیروهای شما و دشمن رخ نمیدهد و صرفا با خالی شدن نوار سلامت یکی از طرفین، آنها در سنگر مستقر میشوند. دقت بیشتر به این جنبه از بازی میتوانست تصویر و اتمسفری بهتر از جنگها ارائه دهد. صداگذاریها هم وضعیت مناسبی دارند و تا حد زیادی حس نبردها را منتقل میکنند.
بهطور کلی، The Great War: Western Front یک بازی استراتژی با ایدههای جالب است که هم ویژگیهای مثبت خاص خود را دارد و هم اینکه مشکلاتش جلوی تبدیل شدن آن به چیزی فراتر از یک بازی صرفا خوب را میگیرند.
دقت به جزییات و موارد ریز و درشتی که در حالتهای نوبتی و همزمان در نتیجه بازی تاثیر میگذارند، از موارد موفق این بازی هستند ولی خب مخصوصا مشکلات مربوطبه هوش مصنوعی، باعث میشود تا خیلی از نقاط قوت بازی هم تحتتاثیر این مشکل قرار بگیرند. در مجموع اگر طرفدار بازیهای استراتژی باشید، The Great War: Western Front گزینه خوبی برای تجربه است و میتواند نبردهای جنگ جهانی اول را به شکلی مناسب بهتصویر بکشید.
بررسی بازی براساس نسخه پی سی صورت گرفته و کد آن بهوسیله ناشر برای زومجی ارسال شده است.