یادم میآید در روزهای گرم مرداد پشت کامپیوتر خود، عنوانی را تجربه میکردم که هنوز هم آنرا یکی از بهترین بازیهای عمرم میدانم. آنروزها خیلی به دنبال داستان بازی نبودم و بیشتر صرف تفریح و وقت گذرانی بازیهای جدید را بازی میکردم و بدون توجه به بحث کیفی یا تحلیلی، اغلب بازیها را تا پایان انجام میدادم.
یادم میآید که آن روزها من با موس و کیبرد خود کنترل مردی به نام Vito Scaletta را به دست داشتم که بین رفتن به جنگ و زندان، اولی را انتخاب کرد. مثل خیلی از شخصیتهای فیلمی و کاراکترهایی که در سریالها میبینیم. داستان بازی در دو فصل سرد و گرم دنبال میشد که نیمه اول بازی در زمستان و برف و سرما و نیمه دوم بازی در فصل گرم سال بود.
مشکلات کرک و آپدیت و مسائلی که با آنها به خوبی آشنا هستید مرا از ادامه بازی بازداشت و نتوانستم در همان زمان انتشار بازی را تا پایان انجام دهم ولی دو سال بعد این شانس را داشتم که با شخصیت Vito Scaletta تا پایان بازی همراه باشم. مردی که در زندگی شاید به اندازه شخصیتی مثل مکس پین سختی نکشیده بود ولی هرگز زندگی سادهای نداشت.
یک زندگی پر از انتخابهای اجباری از آغاز تا پایان بازی. بعد از اینکه بازی را به پایان رساندم تازه متوجه شدم که بازخورد اکثر منتقدان به این بازی خیلی منصفانه نبوده. حداقل از دیدگاه من، بازیای که برای تمام کردنش دو سال صبر کردم ارزشش بیش از متای نهاییای بود که در متاکرایتیک به ثبت رسید. تقریبا همه افرادی که این عنوان را بازی کرده بودند هم با من همنظر بودند.
بازی قطعا مشکلات خود را داشت ولی شاید از روی تعصب شاید عشق و یا شاید حتی از روی نادانی، هیچوقت به نمره نهایی بازی در متاکرایتیک اعتقاد پیدا نکردم. بازیای که در موردش حرف میزنم نسخه دوم یک فرنچایز فوق العاده محبوب بود که اگرچه نسخه اول آن یک شاهکار ولی نسخه سومش یک افتضاح بزرگ بود.
عنوانی که دارید این مطلب را در موردش میخوانید سال ۲۰۱۰ منتشر شد و با وجود بازخورد مثبت کاربران، به نظر منتقدان یک بازی معمولی و یا حتی ضعیف بود. به هر حال هنوز هم دی وی دیهای بازی محبوبم را دارم و گاهی هوس میکنم یک بار دیگر آنرا نصب و بازی کنم. اگرچه آنروزها دیگر گذشته و بازیهای این چنینی برای هیچکداممان تازگی ندارند ولی همیشه با تجدید خاطره موافق بودهام. با توضیحاتی که در بالا دادیم حالا دیگر میتوانید حدس بزنید که بحث راجع به چه بازیای است. Mafia II!
بد بودن، تنها گزینه ممکن
از آنجایی که مقاله نقد و بررسی است و نه پیش نمایش، بهتر است در مورد نسخه قبلی Mafia II صحبت نکنیم و یکراست برویم به سراغ داستان همین بازی. یکی از حسنات داستان بازی این بود که هر بازیکنی میتوانست به طور کامل آنرا بفهمد. تنها چیزی که برای درک داستان Mafia II لازم دارید آشنایی با زبان انگلیسی و انگیزه برای دانستن است که حتی اگر مورد اولی را هم ندارید، ما اینجا داستان بازی را به طور کامل برایتان شرح میدهیم.
داستان بازی به نوعی درام و به نوعی جنایی است ولی در رابطه با مورد دوم، اشکالاتی وجود دارد که در ادامه به آنها میپردازیم. شخصیت اصلی بازی Vito Scaletta نام دارد. ویتو پسر خانواده فقیر ایتالیایی است که به تازگی به آمریکا مهاجرت کردهاند و در شهر خیالی Empire Bay در میان مردمان بیچاره این شهر زندگی میکنند. در واقع مهاجرت به آمریکا هرگز وضع زندگی خانواده Scaletta را بهتر نکرد.
با نگاهی به تاریخ دهه ۴۰ و ۵۰ آمریکا، متوجه میشوید که ایتالیاییهایی که در فقر و بدبختی در آمریکا ساکن میشدند معمولا راهی بهتر از خلافکار شدن را برای ادامه زندگی خود پیدا نمیکردند. ویتو که در سن هفت سالگی با خانوادهاش به Empire Bay مهاجرت کرده بود، پدری را میدید که به سختی کار میکند و نتیجهای هم ندارد. زندگی در آن شرایط برای ویتو کافی بود تا به فکر چارهای برای بهبود زندگی خود و خانوادهاش باشد. افکاری که البته چندان خوشایند قانون نبودند.
زندگی در خیابانها، ویتو را با پسری به نام Joe Barbaro آشنا کرد. دو مردی که بعدا بهترین دوست هم شدند. جنایتهای کوچک این دو معمولا برایشان ایجاد مشکل نمیکرد و ویتو خلافکارانی را میدید که طوری زندگی میکنند که ویتو حتی در رویاهایش هم نمیتواند ببیند. در سن جوانی اما ویتو و جو دست به کاری زدند که برای همیشه گریبانشان را گرفت. مسیری که زندگی ویتو را به طور کامل تغییر داد.
داستان بازی از جایی شروع میشود که ویتو از جنگ جهانی دوم به خانه بازگشته است. ویتو اولین کسی نبود که مجبور بود بین رفتن به زندان یا جنگ یکی را انتخاب کند و به مانند خیلیهای دیگر، جنگ انتخاب او بود. حتی تاوانی مثل حضور اجباری در جنگ جهانی دوم هم نتوانست ویتو را به مسیر یک زندگی سالم بازگرداند و به محض بازگشت به آمریکا به همراه دوستش جو یک بار دیگر قانونشکنیهای این دو از سر گرفته شد. البته بدهی سنگین پدر ویتو هم در مسیر زندگی ویتو بیتاثیر نبود.
او بعد از زخمی شدن در جنگ و مدتی را در بیمارستان ارتش گذراندن در حالی به شهرش بازگشت که پدرش دو هزار دلار بدهی بالا آورده بود. برای جبران این بدهی سنگین، ویتو مجبور بود یک بار دیگر در کنار جو به کار قبلیاش بازگردد که با کار کردن برای مردی به نام Mike Bruski که ماشینهای دزدیده شده را میخرید، آغاز شد.
داستان بازی Mafia II خیلی بیشتر از داستان پسر جوان و خوشتیپی است که دوست دارد ثروتمند باشد. ویتو اسکالتا به مافیا و خلافکاران زیرزمینی گره خورده و هیچ راه بازگشتی برایش وجود ندارد. زندگی ویتو در Mafia II اگرچه سخت، ولی ساده است. جنگ، قتل و خیانت عمده مواردی هستند که زندگی ویتو بر اساسشان ساخته شده. کافی است تنها چند ساعت Mafia II را بازی کرده باشید تا متوجه شوید ویتو بر خلاف خیلی از خلافکارهای دیگر، پسری ذاتا خوب است.
ویتو نمونه بارز کسی است که محیط او را تغییر داده و میتوانست یک زندگی بهتر و شرافتمندانه داشته باشد. ویتو دزدی میکند، کتککاری میکند، اهل قانون شکنیست و حتی آدم هم میکشد. او و گروهش برای رسیدن به اهدافشان از انواع خشونت استفاده میکنند ولی باز هم ویتو و حتی جو، شباهت به پسرهای جوانی دارند که از روی نادانی یا ناچاری دست به اشتباهات زیادی میزنند.
داستان بازی Mafia II اگرچه پیچیده نیست ولی سطحی هم نیست. روایت داستان، شخصیت پردازی، دیالوگها و مواردی از این قبیل شما را راضی نگه میدارند. نویسنده بازی Daniel Vavra است و همین نام برای هر گیمر آگاهی کافیست تا بدون هیچ حرف و حدیثی، قدرت داستان بازی را درک کند. Daniel Vavra که علاوه بر نویسندگی، در طراحی و کارگردانی هم توانمند است، قبلا روی Mafia: The City of Lost Heaven نیز به عنوان نویسنده و کارگردان کار کرده است.
داستان بازی پیامدهای فقر به طور واضح و ملموسی نمایش داده و از طرف دیگر، عواقب کار غیرقانونی را هم پوشش میدهد. شخصیت پردازی Vito Scaletta در نوع خود کمنظیر و منحصر به فرد است و مسیری که او در زندگیاش طی میکند، مسیری است که قبلا انسانهای زیادی آن را تا پایان رفتهاند. همانطور که گفتیم، افرادی که در دهههای ۴۰ و ۵۰ به آمریکا مهاجرت میکردند در موارد زیادی، دقیقا به همین سرنوشت دچار میشدند.
دیالوگهایی که ویتو در طول بازی به کار میبرد به طرز شگفتانگیز و ظریفی اجبار وی در انتخابهایش را به تصویر میکشد. او مجبور است از اصول اخلاقی خود فاصله بگیرد و روز به روز بیشتر در تاریکی فرو رود و همه اینها علیرغم میل باطنیاش است. بازیکن به راحتی میتواند با شخصیت Vito ارتباط برقرار کند، او را بفهمد و در نهایت ویتو را در بین شخصیتهای محبوبش جای دهد. روایت داستان بازی نیز به خوبی دیالوگهاست.
روند پیشروی داستان به شما کمک میکند تا تقریبا با تمام کاراکترهای بازی خصوصا ویتو ارتباط برقرار کنید و در طول بازی با وی همراه شوید. بازی سوم شخص است ولی ویتو هرگز غریبه نیست و خیلی زود میفهمید او هم میتواند نماد یک آدم واقعی باشد. مردی که تصمیماتش تحت تاثیر شرایط محیط و زندگیاش هستند.
برای پول، به هر قیمتی!
گیمپلی بازی جذاب است ولی نمیتوان از مشکلاتش چشمپوشی کرد. اولین نکتهای که باید در مورد گیم پلی بازی بدانید بدقولی سازندگان است. بازی ۷ سال پیش منتشر شد و به همین خاطر شاید کسی یادش نباشد که سازندگان در خصوص بازی تا قبل از انتشار آن چه حرفهایی زده بودند ولی اگر مروری به اخبار چندین سال پیش داشته باشید که قطعا کار خستهکننده و حوصلهسربریست، متوجه بدقولیهای سازندگان میشوید. موارد زیادی را میتوان نام برد که شاید اکثرا هم در جذابیت بازی تاثیری ندارند ولی به هر حال مرد باید روی حرفش باشد!
به عنوان مثال، تا قبل از انتشار بازی همه فکر میکردیم یکی از کارهای جالبی که میتوان در Mafia II انجام داد جاسازی جسد در صندوق عقب ماشین است و این در حالی بود که چنین چیزی هرگز امکان نداشت. فقط در یک مرحله شما باید یک جسد را در صندوق عقب ماشین خود میانداختید و آنرا دفن میکردید. مشخص است که این قابلیت یک قابلیت حیاتی نیست و چیزی از جذابیتهای بازی کم نمیکند ولی اینکه سازنده قولی را بدهد ولی در عمل آنرا اجرا کند، خب وجهه خوبی ندارد. ولی گذشته از این صحبتها، گیم پلی بازی روان، جذاب و اعتیادآور است.
در واقع تنها داستان بازی نیست که روایتی واقع گرایانه دارد. شاید در بخش اکشن، بازی اغراقهایی داشته باشد که طبیعی هم است ولی در بقیه موارد، همهچیز رنگ واقعیت به خود میگیرد. در بازی همیشه باید سعی کنید یک آدم عادی باشید نه یک قانون شکن یا یک انسان دیوانه! سرعت رفتن، سرقت کردن، حمل اسلحه، ایجاد آشوب، دستبرد زدن، عبور از چراغ قرمز و حتی ورود به بخش ممنوعه مغازهها ( همان “ورود افراد متفرقه ممنوع” خودمان! ) مواردی هستند که برایتان مشکل ایجاد میکنند.
این مشکل میتواند به یک جریمه ختم شود و یا آنقدر جدی باشد که پلیسها به شما شلیک کنند. محیط زیبای بازی پر از جزئیات برای بازیکن است و میتوانید حسابی در Empire Bay خوش بگذرانید. ماموریتهای اصلی، خرید لباس و شخصیسازی ماشین، مست کردن و خواندن روزنامه از جمله تفریحاتی هستند که عموما برایتان مشکل قانونی درست نمیکنند. برخلاف خیلی از بازیهای Open World دیگر، هر جرمی برای خود تاوانی دارد.
به عنوان مثال اگر تصادف کنید، سرعت غیرمجاز داشته باشید یا از چراغ قرمز عبور کنید پلیس فقط شما را جریمه میکند. مقدار مشخصی پول پرداخت میکنید و از شر پلیسها خلاص میشوید. البته اگر سعی کنید از دستور قانون سرپیچی کنید و از دست پلیس هم فرار کنید، عواقب خاص خودش را دارد. اما جرائم سنگینتر مثل آدمکشی، دزدی از مغازه و مواردی از این قبیل، برایتان دردسر بزرگتری ایجاد میکنند.
در این صورت پلیسها دیگر به دنبال پول شما نیستند، آنها جان شما را میخواهند! اگر جرمی که مرتکب میشوید سنگین باشد نیروهای پلیس به شما شلیک میکنند و معمولا در درجات اول اینکار را با تفنگهای کوچک انجام میدهند ولی اگر بخواهید با کشتن پلیسهای دیگر جرم خود را سنگینتر کنید، آنوقت است که باید با مسلسل و شاتگان هم رو به رو شوید.
قانون شکنی در شهر به سادگی دیگر بازیها نیست. شما نمیتوانید یک هفتتیر در دست داشته باشید و در شهر بچرخید. حتی اگر از هفتتیر استفاده نکنید هم کاری که انجام میدهید غیرقانونی است و اگر به پلیس گزارش شود یا یک پلیس شما را در حال حمل یک سلاح گرم ببیند باید با عواقب کار خود رو به رو شوید.
ماشینها در Mafia II اغلب به امان خدا رها نشدهاند و قفلهای مختلفی روی خود دارند. عموما هرچه مدل ماشین بالاتر باشد، قفلی که رویش کار گذاشته شده نیز قفل بهتری است و برای باز کردنش کار سختتری دارد که زمان بیشتری هم میبرد. البته آپشن سادهتر، شکاندن شیشه ماشین است و برای وقتی که عجله دارید اینکار بهتر جواب میدهد.
مثلا اگر تحت تعقیب پلیس باشید یا توسط گروههای خلافکاری دیگر مورد حمله قرار گرفته باشید بهتر است از این گزینه استفاده کنید و جان خود را نجات دهید. باید دقت کنید که قانون در شهر به شدت دقیق است و کوچکترین موارد از دید پلیس دور نمیمانند. اگر در حین رانندگی با کسی تصادف کنید و خون وی روی قسمتی از ماشین شما نقش ببندد، اگر پلیسها ماشین شما را ببینند تحت تعقیب قرار میگیرید. در Mafia II باید همهچیز را رعایت کنید.
مثلا اگر به یک شهروند برخورد کردید و خون او به بدنه ماشینتان چسبید، باید ماشین را به کارواش ببرید و لکه خون را تمیز کنید تا مورد توجه پلیس قرار نگیرید. یا مثلا اگر جرمی با ماشین مرتکب شوید یا حتی در شهر بین عموم، یک ماشین را بدزدید، پلاک ماشین شما گزارش میشود و هرجا با آن پلاک دیده شوید، یعنی باید فرار کنید. اینجا دو راه دارید، یا ماشین را عوض کنید یا پلاک را تغییر دهید. پروسه عوض کردن پلاک هم خیلی ساده است. وارد کارگاههایی که در محیط بازی محل دقیقشان مشخص است میشوید و به هر ترتیبی که دوست دارید پلاک را عوض میکنید. البته شخصی سازی ماشین خود داستان جدایی دارد که در ادامه به بررسی آن هم میپردازیم.
فعلا میخواهیم شما را با جو دنیای بازی آشنا کنیم. گاهی پیش میآید که خارج از ماشین دست به قانون شکنی بزنید. شلیک کردن، دستبرد زدن و موارد اینچنینی کار را برایتان دشوارتر میکنند. در این صورت، این صورت شماست که در لیست Most Wantedهای پلیس دیده میشود و برای اینکه از دست پلیسها خود را رها کنید باید به ظاهر خود بپردازید. از آنجایی که در بازی خبری از مدل مو و مدل ریش نیست تنها روش تغییر ظاهر که همیشه هم جواب میدهد عوض کردن لباس است.
به این منظور، شما میتوانید لباس جدید بخرید، بدزدید و یا حتی از لباسهای قدیمی خود که در کمد دارید استفاده کنید. نکته جالب اینجاست که اگر در یک لباس تحت تعقیب باشد و آن لباس را در آینده بپوشید، باز هم تحت تعقیب خواهید بود! انتخاب شما در انتخاب لباس خیلی محدود نیست و در دو فصل بازی، لباسهای مختلفی میتوانید به تن کنید. البته این تنوع خیلی هم قابل قبول نیست و انتخابهای زیادی ندارید ولی به هر حال نمیتوان گفت که در انتخاب لباسی که میپوشید محدود هستید.
البته برای اینکه لباسهای متنوع ببینید باید در شهر بگردید. معمولا مغازههایی که در مناطق ثروتمند شهر قرار دارند لباسهای باکلاستر و گرانتری دارند. در واقع Empire Bay از لحاظ طراحی فوق العاده است و با شهرهای واقعی تفاوت زیادی ندارد. راجع به طراحی خیابانها و محیط بعدا صحبت میکنیم ولی این را بدانید که اگر میخواهید لباس گران بخرید، غذای خوب بخورید و یا ماشینهای زیباتر ببینید باید به بالاشهر Empire Bay سفر کنید!
در اینگونه مناطق با لباسفروشیهایی آشنا میشوید که زمین تا آسمان با مغازههای کوچک دیگر نقاط شهر فرق میکنند. به بیان سادهتر، لذت واقعی خرید را در چنین مکانهایی درک خواهید کرد. برای خرید اسلحه هم انتخابهای زیادی دارد ولی بهتر است کمی بگردید تا بهترین مغازه را پیدا کنید. برای به دست آوردن چیزی که میخواهید همیشه مجبور به پرداخت پول نیستید. میتوانید اسلحه بکشید و تمام آیتمهای یک مغازه را بدزدید.
همه لباسها و تفنگها را بدزدید و طعم همه خوراکیهای رستورانها را بچشید. نکته جالب اینجا در مورد نوشیدنیهای الکلی بازی است. اگر بیش از اندازه از نوشیدنیهای الکلی مصرف کنید در بازی حالت مستی به شما دست خواهد داد و چند ثانیه الی یکی دو دقیقه صفحه نمایشگرتان تار میشود و کنترل کارکتر مشکل. مصرف غذا به شما کمک میکنند تا سلامتی خود را بازیابی کنید. بسته به نوع خوراکی که میخورید سلامتی شما پر میشود. مثلا تاثیر یک ساندویچ همبرگر با یک ویسکی به هیچ وجه مساوی نیست.
بهتر است دقت کنید که دزدیها همیشه تمیز و بدون مشکل پیش نمیروند. اگر هدفتان دزدی از یک اسلحه فروشی باشد، شک نکنید باید از تفنگتان به قصد کشت استفاده کنید چراکه صاحبان اینگونه مغازهها همه برای حفاظت از خود یک اسلحه دارند و این اسلحه معمولا شاتگان است. برخی از اغذیه فروشیها نیز از سلاح گرم برای دفاع از اموالشان استفاده میکنند. ولی در بقیه موارد میتوانید فقط روی صاحب فروشگاه نشانه بروید و به گاوصندوق مغازه دستبرد بزنید یا آیتمهای مغازه را مال خود کنید.
جالب اینجاست که اگر صاحب مغازه را نکشید و محل جرم را ترک کنید و پس از مدتی برگردید، میبینید که وی با پلیسها در حال صحبت کردن است و اگر شما را ببیند توسط پلیس شناسایی شده و تحت تعقیب قرار میگیرد. اگر هم صاحب مغازه را به قتل برسانید و بعد از چند دقیقه به فروشگاه برگردید، میبینید که محل به طور کامل تخلیه شده، در آن قفل است و توسط پلیس از نوارهایی استفاده شده که به شما هشدار میدهند که وارد نشوید.
در این صورت برای ورود به محل باید حتما قفل در را به صورت غیرقانونی باز کنید و وارد شوید که البته فایدهای هم ندارد. در این گونه موارد داخل فروشگاه کاملا خالی است و نمیتوان چیزی پیدا کرد. دقیقا چنین جزئیاتی هستند که Mafia II را تبدیل به یک بازی منحصر به فرد میکنند. عنوانی که شاید از در خیلی از موارد از همسبکهای خود مثل GTA که با آنها مقایسه میشود ضعیفتر باشد ولی همچنان قابلیتهایی را در خود دارد که در کمتر بازیای میتوان پیدا کرد.
یکی دیگر از نکات جالب بازی امکان رشوه دادن به پلیسهاست. به شخصه با دیدن چنین قابلیتی یاد بازی The Godfather افتادم ولی این قابلیت در Mafia II دقیقا شبیه به The Godfather نیست. در Mafia II برخلاف The Godfather شما نمیتوانید از قبل به یک پلیس پول بدهید تا هوایتان را داشته باشد، بلکه بعد از وقوع جرم فرصت دارید تا به شیوه خود با این قضیه برخورد کنید.
در مواردی که قرار نیست تنها جریمه نقدی شوید و از طرفی دیگر آنقدر جرمتان سنگین نبوده که مورد هدف گلوله مردان قانون قرار بگیرید، حکم شما بازداشت است. در این گونه موارد میتوانید به پلیس رشوه دهید و خود را با مقداری پول راحت کنید یا میتوانید مبارزه را انتخاب کنید. تفنگ خود را از غلاف بیرون بیاورید و جنگ به راه بیندازید. در هر صورت شما قرار نیست دستگیر شوید و بین این دو راه میتوانید یک مورد را برگزینید.
مبارزات بازی را میتوان کلا در سه دستهبندی جا داد. مبارزات با سلاحهای گرم، مبارزات با مشت و لگد و مخفیکاری یا همان Stealth. با توجه به اینکه گان پلی بازی جای صحبت زیادی دارد اول به مبارزات melee میپردازیم. اینگونه مبارزات برخلاف Shooting، به اندازهای که باید جذاب نیستند. البته قرار نیست این مورد را یک نکته منفی بدانیم و بیشتر سلیقه افراد است که باید راجع به melee combat نظر دهد. به لحاظ سختی، این نوع از مبارزات اصلا چالش برانگیز نیستند. شما برای غلبه بر دشمن خود تنها به چند دکمه نیاز دارید.
در همان ابتدای بازی، زمانی که برای محافظت از خواهرتان با یک بدهکار درگیر میشوید، تمامی آموزشهای لازم در این زمینه به شما داده میشود و در ادامه بازی مشکلی در استفاده از انواع ضربه نخواهید داشت. پیروزی در این نوع مبارزات کار آسانی است و فقط باید دقت کافی و حوصله داشته باشید تا در زمان درست ضربه را وارد کنید. تنها دشمن اصلی شما در این مبارزات، عجله و بی حوصلگی است که به احتمال بسیار زیاد، به سراغتان خواهد آمد.
قرار نیست مبارزات بازی به جذابیت Sleeping Dogs باشند و اصلا از فنون رزمی استفاده نمیشود. دشمنانتان هم اغلب از قدرت یکسانی برخوردارند و یکبار دیگر تاکید میکنم، این مبارزات سخت نیستند و فقط حوصله میخواهند. اما مبارزات با تفنگ را قطعا باید یکی از جذابترین و یا شاید هم جذابترین بخش بازی دانست. بگذارید مطلب را اینگونه شروع کنیم: گان پلی بازی Mafia II حداقل در قیاس با بازیهایی که سال ۲۰۱۰ منتشر شدهاند، بینظیر است.
فاکتورهای زیادی هم در این مورد نقش دارند. تخریبپذیری، روان بودن گیمپلی، صداگذاری، انیمیشنها و حتی سلاحهای موجود در بازی. مثل هر بازی جهان باز دیگری، برای اینکه زنده بمانید باید پشت یک دیوار، ماشین یا هر چیز دیگری پناه بگیرید. برای تعویض سریع کاور میتوانید به پشت یک دیوار نزدیک دیگر بخزید و از برخورد با گلوله در امان بمانید. حقیقتا این گونه مبارزات هم سخت نیستند ولی جذابیتی غیرقابل وصف دارند.
کماکان کمتر بازیای را پیدا میکنم که از اکشنش تا این اندازه لذت ببرم. دشمنانتان با سلاحهای متنوع به جنگ با ویتو میآیند و شما از دفاع کردن لذت میبرید. شلیک کردن به هر نقطه از بدن دشمنان تاثیر متفاوتی دارد. هدشات کردن سبب مرگ دشمن میشود ولی شلیک به دیگر نقاط بدن هم در Mafia II جذابیتهای خودش را دارد. نمیخواهم فعلا وارد بحث انیمیشنها شویم، این مورد را هم در بخش مربوط به خود بررسی میکنیم ولی تا اینجا، این را بدانید انیمشنها و عکسالعملهای افراد بعد از اصابت گلوله یکی از جذابیتهای بازی است.
نکته منفی در این زمینه هوش مصنوعی دشمنان است. اگر بیش از چند ثانیه در سنگر خود بیحرکت بمانید، دشمن به سمت سنگر شما حرکت کرده و موقعیتی عالی برایتان فراهم میکند تا وی را هدشات کنید. البته در بعضی موارد هم سنگرگیری نیروهای پلیس یا دیگر اراذل شهر قابل قبول است و کار را برایتان سخت میکند ولی عموما شاهد ضعف هوش مصنوعی هستیم. با این حال، دقت شلیک دشمنان بد نیست و پیدا کردن یک سنگر مناسب ضروری است.
این کار در محیط بازی کار چندان سادهای هم نیست و پیدا کردن دیواری که بتوان به آن تکیه داد همیشه ساده نخواهد بود! بازی به طور کلی از ۱۵ مرحله ( Chapter ) تشکیل شده و مبارزات جذاب جنگی بیشتر از چپتر ۸ به بعد آغاز میشوند. جذابترین مراحل، مراحل نیمه دوم بازی هستند، نیمهای که در فصل گرم سال اتفاق میافتد و با دنیایی کاملا جدید سر و کار دارید. یکی از مشکلاتی که در Mafia II دیده میشود نبود حس و حال گنگستری است.
درست است که در محیط بازی کاملا آزاد هستید و کارهای زیادی میتوانید انجام دهید ولی هیچوقت احساس عضوی از یک گروه مافیایی بودن را نخواهید داشت. نمیتوانید یک گروه را بردارید و با آنها در شهر آشوب به راه بیندازید، هرگز نخواهید توانست با یک گروه چهار نفره به یک مغازه دستبرد بزنید و این برای بازیای که در نامش واژه “مافیا” دیده میشود اصلا جالب نیست. حتی مراحل اصلی بازی هم آنقدر که لازم است روی کارهای گروهی تمرکز ندارند و تنها در چند مرحله، با یک تیم وارد عمل میشوید.
با این وجود، اگر با یک نفر از اوباش شهر درگیر شوید و وی را بکشید دوستانش هرگز شما را رها نخواهند کرد. پلیسها دقیقا به همان اندازه که مراقب قانونشکنیهای شما هستند، مراقب دیگران هم هستند. اگر صدای شلیک به گوش پلیس برسد یا چنین موردی گزارش شود، پلیسهای شهر به جان دشمنان شما میافتند و آنها را دستگیر میکنند. البته هیچکس در بازی عملا دستگیر نمیشود، تلاش پلیس برای دستگیری به فرار مجرم ختم میشود و نهایتا کار با مرگ مجرم به پایان میرسد.
سلاحهای متنوع بازی هر کدام به نوعی کاربردی خواهند بود. شخصا سلاحهای کمری را بیشتر دوست دارم و مبارزه با آنها برایم جذابیت بیشتری دارد. اما برای اوقات بحرانی میتوانید از سلاحهای قویتر و حتی مواد منفجره هم استفاده کنید. از تاکتیکهایی مثل شلیک به باک ماشین هم میشود مثل هر بازی جهان باز تاپ دیگری استفاده کرد.
اگر سلاح خاصی مدنظر دارید میتوانید از فروشگاهها تهیه کنید اما اگر فقط احتیاج به تفنگ دارید و نوع آن خیلی مهم نیست میتوانید از سلاح پلیس یا خلافکارانی که میکشید استفاده کنید. یکی از دلایلی که معمولا لازم نیست به فروشگاه بروید و پول خود را خرج کنید هم همین است. به دست آوردن سلاحهای مختلف خصوصا سطح پایین کار سختی نیست و برای به دست آوردن مهمات نیز همین راه جواب میدهد. در واقع شما میتوانید پول به دست بیاورید و هرگز خرج نکنید. به جز چند مورد خاص مثل کارواش رفتن و شخصیسازی ماشین، در بقیه موارد هیچکس شما را مجبور به استفاده از داراییهایتان نمیکند به جز پلیس.
که البته در این وضعیت هم میتوانید به افسر پلیس رشوه ندهید و با وی درگیر شوید. برای اینکه از دست پلیس رها شوید میتوانید از باجه تلفن استفاده کرده و مبلغی را پرداخت کرده و خود را خلاص کنید. این مورد هم یکی از معدود مواردی است که مجبور هستید از پول استفاده کنید. برای به دست آوردن پول هم روشهایی وجود دارد که طبیعتا مشخصترین آنها، انجام دادن ماموریتهای بازی است. در مورد ۱۵ مرحله بازی هم صحبت کردیم و گفتیم که تنوع مراحل قابل قبول است. نقطه قوتی که در DLCهای بازی یافت نمیشود!
از دیگر روشهای درآمدزایی میتوان به فروش ماشین اشاره کرد. البته اینجا منظور از فروش به نوعی اسقاط ماشین است و مبلغی هم که در ازای این کار دریافت میکنید انصافا ناچیز است. از دیگر روشهای درآمدزایی میتوان به دزدی از مغازهها که قبلا توضیحات لازم را در این مورد دادیم اشاره کرد. با وجود آزادی عمل وصف نشدنی که در محیط بازی دارید، متاسفانه خبری از فعالیتهای جانبی و ماموریت فرعی نیست.
به غیر از مواردی که گفته شد، جمعآوری روزنامه میتواند یک سرگرمی برای ویتو در حین گشتن در شهر محسوب شود. روزنامههایی که محتواهایشان بلااستثنا غیراخلاقی است! عدم وجود ماموریت فرعی در دراز مدت سبب خستگی شما از بازی میشود. شاید در ساعتها و حتی روزهای ابتدایی بازی متوجه این موضوع نشوید ولی بعدا پی میبرید که چیزی در Mafia II کم است.
بیشتر اوقات خود را باید صرف رانندگی کردن در شهر و جا به جایی از نقطه A به B کنید و در شهر هنگامی که در حال رانندگی هستید چیزی جز زیبایی محیط و طراحی هنری بازی شما را جذب نخواهد کرد. دنیای بازی اگرچه زیبا طراحی شده ولی خیلی زنده و پویا نیست و میتوانست بهتر از اینها باشد. رانندگی کردن در خیابانها و جادههای Mafia II حس و حال خاص خودش را دارد و از این حس و حال لذت خواهید برد.
مشکلی در زمینه هندلینگ ماشینها دیده نمیشود و نباید در این مورد سخت گرفت. کنترل سرعت کاملا در اختیار شماست و با فشردن یک دکمه میتوانید مطمئن شوید که هرگز سرعت شما از حداکثر سرعت مجاز بیشتر نخواهد شد. گاهی سرعت مجاز ۴۰ و گاهی ۶۰ است و در هر صورت شما دیگر نیازی نیست پشت سر ترمز کنید تا سرعتتان کنترل شود. این قابلیت به شما اجازه خواهد داد که بدون اینکه هیچ کار خاصی انجام دهید، از قوانین پیروی کنید. سرعت زیاد رفتن هم به جز خطر جریمه شدن توسط پلیس خطرات دیگری هم دارد.
با هر تصادف مقداری از سلامتی شما کاهش مییابد و در صورتی که تصادفتان بیش از اندازه سنگین باشد، حتی امکان مرگ ویتو هم وجود دارد. یکی از کمبودهای بازی مربوط به زمانی است که توسط پلیس تحت تعقیب هستید و پلیسها در حال تیراندازی به شما هستند. با وجود تمام قابلیتها و آزادیهایی که Mafia II به شما داده، اینجا دستتان کاملا بسته است. یعنی اگر پشت فرمان باشید نمیتوانید از هیچ نوع سلاحی استفاده کنید و اصلا تمام راههای دفاع از خود را در واقع بستهاید.
زمانی که به شدت تحت تعقیب پلیس و یا حتی گنگسترهای دیگر باشید این موضوع میتواند عصبیتان کند چرا که تیر دشمنان شما در این اوقات معمولا خطا نمیرود. اهمیت پمپ بنزین از دیگر شگفتیهای گیم پلی بازی است. وقتی میگوییم Mafia II منحصر به فرد است دقیقا از چنین قابلیتهایی حرف میزنیم.
ماشین شما برای مدتی میتواند نیازهایتان را تامین کند و بعد از آن باید به آن بنزین بزنید وگرنه وسط راه از حرکت باز میایستد. حتی ماشینهایتان را وقتی در گاراژ میگذارید هم اگر قبلا با کمبود بنزین مواجه بودهاند به همان حالت باقی میمانند. همچنین اگر از قبل لکه خون روی بدنه ماشینتان خشک شده باشد، حتما باید آنرا به کارواش ببرید و نگهداری آن در پارکینگ کمکی به شما نمیکند. ماشین تحت تعقیب نیز وضعیت مشابهی دارد و تا وقتی تغییراتی از جمله تغییر پلاک را در آن ندهید، تحت تعقیب پلیس باقی میماند.
حتی خون هم زیبایی Empire Bay را زیر سوال نمیبرد
خیلی بیشتر از اینها میتوان در مورد گیم پلی و حتی داستان بازی Mafia II صحبت کرد. گیم پلی بازی به قدری وسیع است که هر چقدر سعی کنیم همه مطالب را برایتان بازگو کنیم باز هم بدون شک چیزهایی هستند که جا میمانند و فراموش میکنیم که به آنها اشاره کنیم. با این حال سعی کردیم هرچیز جالبی که در گیم پلی بازی دیدیم برایتان شرح دهیم و آنها را بررسی کنیم تا حتی اگر بازی را انجام نداده باشید، به خوبی با دنیای بازی آشنا شوید و در صورتی هم که Mafia II را تجربه کردهاید
مطمئنا مطالب بالا جنبه یادآوری برایتان دارند. البته هدف تنها یادآوری نیست و سعی کردیم نقاط ضعف و قوت گیم پلی را هم تا حد ممکن تحلیل، نقد و بررسی کنیم. از بخش گیم پلی که بگذریم به گرافیک بازی میرسیم. Empire Bay به نوعی همان نیویورک است و مثل خیلی بازیهای دیگر از جمله سری Grand Theft Auto، از نام اصلی شهر استفاده نشده است. تمام اتفاقات بازی تنها در همین شهر رخ میدهند و خبری از شهر یا کشور دیگر نیست.
البته این موضوع را معادل کوچک بودن محیط بازی ندانید. همانطور که گفتیم Empire Bay شهری است که هم منطقه فقیرنشین دارد و هم ثروتمند. همه چیز در این شهر میبینید. خیابان، بزرگراه و محلههای پولدار و ثروتمند. اسکله و دهها لوکیشن دیگر در بازی حاضر هستند و به هیچ وجه احساس نخواهید کرد که به دنیای کوچکی پا گذاشتهاید. نیمی از بازی را در فصل زمستان میگذرانید. در واقع از اول بازی تا چپتر ۶، همهجای شهر را برف پوشانده است.
روی ماشینها و خیابانها پوشیده شده از برف است و گاهی هم باید منتظر باران باشید. مردمی را میبینید که همگی لباس گرم به تن دارند و برخی از آنها روزنامه به دست گوشه خیابان ایستاده، عدهای در حال خرید ساندویچ و برخی هم چتری در دست گرفته و قدمزنان در حال رفتن به محل مورد نظر خود هستند.
نکتهای که زیبایی بازی را دو چندان میکند طراحی فوق العاده محیط در هر دو نیمه بازی است. در فصل زمستان، برف به طرز زیبایی روی ماشینها باریده و برخی از آنها کاملا سفیدپوش شدهاند. این در حالی است که دیگر ماشینها، خصوصا آنهایی که در شهر در حال حرکت هستند هم روی بدنهشان برف نشسته. اگر کمی سرعت داشته باشید برف روی ماشین شما آب میشود. راه دیگر برای خلاصی از این موضوع، استفاده از کارواش است.
این دیگر بحث سلیقه است که دوست دارید ماشینتان تا چه اندازه تمیز باشد. برخورد قطرههای باران هم با بدنه ماشین و همچنین خیابانهای شهر چشم نواز و واقع گرایانه است. البته اثری از خیس شدن ویتو نیست و انگار نه انگار که زیر باران در حال قدم زنی هستید. در مورد بقیه مردم نیز همین موضوع صادق است و زیبایی باران به همان برخورد قطرههای آب به اجزای محیط محدود میشود. تصویری که Mafia II از زمستان سال ۱۹۴۵ نیویورک به نمایش میگذارد مثل یک نقاشی هنری متحیرکننده و تحسین برانگیز است.
فصل تابستان سال هم زیباییهای خاص خودش را دارد. اتفاقات چپتر ۷ به بعد در سال ۱۹۵۱ رخ میدهند و شما قبل از اینکه به این مرحله برسید، چند ساعتی باید به بازی کردن در زندان بپردازید. در این فصل خبری از سرما و برف و باران نیست ولی باز هم محیط زیباییهای خودش را دارد. جلوههای بصری بازی اگرچه ایراداتی دارند ولی بدون شک چشم نواز و زیبا هستند. از مشکلاتی که در گرافیک Mafia II میتوان به آن اشاره کرد کیفیت تکسچرهاست.
اگرچه درختها و چمنها به محیط بازی زیبایی خاصی میبخشند ولی اگر در طراحی بافت آنها دقت کنید متوجه مصنوعی بودن آنها میشوید. البته این به شرطی است که بخواهید خیلی ریزبین باشید و کمی هم سختگیری کنید. به هر حال منتقدین بازی میتوانند از این موضوع استفاده کنند. از طرف دیگر طراحی چهره شخصیتها اگرچه قابل قبول است ولی سازندگان میتوانستند زمان بیشتری روی این طراحیها گذاشته تا همه اجزای صورت شخصیتهای اصلی مثل ویتو، جو و هنری قابل رویت باشند.
حرکات صورت این شخصیتها با شرایط روحی آنها در تضاد نیست ولی به طور کلی سازندگان میتوانستند عملکرد بهتری داشته باشند. این موارد مطمئنا جزو نقاط ضعف بازی به شمار نمیروند. اما یکی از نقاط قوت بازی را میتوان در انیمیشنها یافت. در این مورد انصافا سازندگان سنگ تمام گذاشتهاند و هیچ حرفی در آن نیست. واکنش NPCها پس از برخورد گلوله به هر قسمت از بدنشان دیدنی و زیباست.
بالاتر گفتیم که یکی از مواردی که بخش اکشن بازی را زیبا میکند همین است. NPCها هرگز در مقابل صدماتی که میبینند بیتفاوت نخواهند بود و واکنشهایی را از خود نشان میدهند که قابل مقایسه با دنیای واقعی است. میتوانید به پای یک پلیس شلیک کنید و خودتان ببینید که او چه رفتاری خواهد داشت. نکته منفی بازی در مورد گرافیک، خون است که خیلی طبیعی نیست و کمی تو ذوق میزند. جالب اینجاست که وقتی از روی یک شخص کشته شده عبور میکنید تا چند قدم جلوتر خون به کفش شما چسبیده و رد خون روی زمین باقی میماند.
یا مثلا اگر فردی را نزدیک به ماشین بکشید، خون او روی ماشین نقش میبندد. جای جراحات ناشی از گلوله هم تا مدتی بعد از مرگ روی بدن NPCها باقی میماند. اینها به کنار، یکی از مشکلاتی که حتی برخی بازیهای جدید هم با آن رو به رو هستند مربوط به زمانیست که به یک NPC مرده شلیک میکنید. حتی امروزه هم در بعضی از بازیها میبینیم که شلیک به یک فرد مرده به شکلی خندهدار و اذیتکننده، اصلا تاثیری روی او ندارد. یعنی تیر از بدنش رد شده و به زمین میخورد بدون اینکه او جراحتی بردارد.
در Mafia II اینگونه نیست و یکی از تفریحات شما میتواند شلیک به پلیسهای مرده باشد. حتی جسد آنها هم زخم میشود و تکان میخورد. در مواردی که ترجیح میدهید به صورت پنهانی کاری را پیش ببرید، میتوانید جسد را به یک جای مخفی بکشید ( Drag کنید ) و در این صورت هم خون او روی زمین کشیده میشود ولی هوش مصنوعی پلیسها آنقدر خوب نیست که رد خون را بگیرند و به جسد برسند.
تخریب پذیری بازی حالتی دارد که نه میتوان زبان به تمجید از آن گشود و نه میشود آن را کوبید. به همان اندازه که شلیک به یک ماشین یا تصادف با ماشین دیگر اثری خیرهکننده روی ماشین میگذارد، به همان اندازه شلیک به برخی اجزای محیط ناامیدکننده است. با این وجود، باز هم میتوان تخریب پذیری را جزو بخشهای مثبت بازی دانست و یکی دیگر از عوامل جذابیتهای مبارزات با سلاحهای گرم. بازی البته باگهایی هم دارد که گاهی اوقات آنقدر وحشتناک میشوند که میتوانند برای چند دقیقه شما را از بازی متنفر کنند!
در واکنش با این مدل باگها سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید. تیراندازی در محیط اثرات خودش را میگذارد و شلیک به شیشهها یا مثلا چراغ ماشینها سبب شکستن یا ترک برداشتنشان میشود. بدیهی است که با چنین توصیفاتی، وقتی به تایر ماشین تیراندازی کنید هم ماشین پنچر میشود و شلیک به باک آن باعث یک انفجار خواهد شد. افکتهای آتش هم میتوانستند بهتر از چیزی باشند که در نسخه نهایی دیدیم با اینحال، بهتر است زیاد سختگیری نکنیم و از تمام ابعاد بازی لذت ببریم.
نوای قدیمی!
نحوه صداگذاری و موسیقی بازی ما را مجبور کرد این بخش را هم بررسی کنیم. یکی دیگر از عوامل جذابیت مبارزه با سلاحهای گرم بازی، صداهایی است که از اسلحهها یا مواد منفجره متساعد میشود. شخصا عاشق صدای شلیک گلوله از اسلحههای کوچک و کمری بازی هستم. افکتهای صوتی بازی در این زمینه بینقص عمل میکنند و همه چیز را جذابتر و زیباتر جلوه میدهند.
خود صدای گلولهها به کنار، صدایی که از برخورد گلوله با اجزای محیط ایجاد میشود هم جای بحث دارد. این صدا نیز دلنشین است و حس و حال خاصی را به بازیکن میبخشد. در بسیاری از بازیها، روی صداگذاری و افکتهای صوتی به نحوی کار میشود که جای نقد نداشته باشند و کسی ایرادی به آنها وارد نکند ولی بازیهایی هم هستند که به این موضوع اهمیت میدهند و واقعا روی آن کار میکنند.
Mafia II جزو دسته دوم است که مشخص است که به مخاطب احترام گذاشته و روی کوچکترین موارد هم تمام سعی و تلاش خود را به کار گرفته تا کاربر را راضی نگه دارد و بهترین محصول ممکن را به بازار عرضه کند. اگرچه نتیجه نهایی از دید منتقدان یک نتیجه ایدهال نیست، ولی کمتر کاربری را مییابید که از Mafia II نهایت لذت را نبرده باشد.
شاید محسوس نباشد ولی افکتهای صوتی موجود در بازی یکی از عناصر موفق این عنوان هستند. به غیر از صدای گلوله و شکستن شیشه، اصوات دیگری هم هستند که در محیط پخش میشوند و شما از آنها لذت میبرید. صدای ماشینها و غیره.
موزیکهای لایسنس شده زیادی از دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ در Mafia II میبینیم و این موزیکها را میتوانید در ماشین خود پخش کرده و از آنها لذت ببرید. ساندترکهای بازی که به جذابیت بازی میافزایند، به عدد ۱۳۰ میرسند. طبیعتا این رقم فراتر از حد انتظارات است و هیچکس نمیتواند به خود اجازه دهد و این تعداد ساندترک را زیر سوال ببرد.
موسیقیهای بازی گاهی از رادیوی ماشین، گاهی از ضبط موجود در یک ساختمان و گاهی هم بین کاتسینها شنیده میشوند. با ورود به برخی ساختمانها و مغازهها میتوانید از موسیقی شنیدنیای که در حال پخش است لذت ببرید. اگرچه این موضوع قطعی نیست ولی به گفته یکی از منتقدین، کالکشن موسیقیهایی که در Mafia II وجود دارد در کل بازیهای تاریخ بینظیر است. در واقع کلکسیون موسیقی هیچ عنوانی در تاریخ، به بزرگی Mafia II نیست اما حتی اگر این هم درست نباشد، باز هم چیزی را عوض نمیکند و موسیقیهای گنجانده شده در بازی تحسین برانگیزند.
صحبتهای برخی از گویندگان رادیو هم جالب و شنیدنیست. مثلا در پنج چپتر نخستین بازی، بارها از هیتلر اسم برده میشود. حتی در برخی مکالمات میان شهروندان هم این موضوع مشهود است.
انتخابهایت تو را تعریف میکنند…
در اینکه اولین نسخه Mafia یک شاهکار بود هیچ شکی وجود ندارد و Mafia II هم هرگز نتوانست خود را به سطح Mafia: The City of Lost Heaven برساند. ولی برخلاف Mafia III، مافیا ۲ توانست آبروی فرنچایز خود را حفظ کند و بار دیگر نام Mafia را روی زبانها بیندازد.
شخصا Mafia II را یک بازی باشکوه میدانم که تقریبا همهچیز را برای بازیکن مهیا کرده و تنها کاری که بازیکن باید انجام دهد لذت بردن است. Mafia II در تمام ابعاد نقاط قوت خودش را دارد و مطمئنا برای طرفداران خود تجربهای فراموش نشدنی را رقم زده است. جلوههای بصری، روایت داستان، شخصی پردازی ویتو، گیم پلی و افکتهای صوتی بازی همه مواردی هستند که در کنار هم میتوانند Mafia II را به یکی از بهترین بازیهای دوران گیمریتان تبدیل کنند.
هیچکس منکر مشکلات بازی نمیشود و طبیعتا از سوی سازندگان هم کمکاریهایی صورت گرفته ولی در مجموع، پیشنهاد میکنم چشمتان را روی متاکرایتیک حداقل در این مورد به خصوص ببندید و تجربه شخصی خودتان را ملاک قرار دهید. به هر حال اگر Mafia II را هنوز تجربه نکردهاید، بازی کردن آن ضرری ندارد و چیزی را از دست نمیدهید ولی به شما اطمینان میدهم در بدترین حالت، ناامید نخواهید شد.
دست شما در این عنوان بیش از هر بازی دیگری باز است و هرکاری که دوست دارید میتوانید انجام دهید. المنتهایی که در بازی میبینید یا دیدهاید، مواردی هستند که حتی در بهترین شاهکارها نیز نمیتوان آنها را یافت و Mafia II را تبدیل به یک بازی یونیک میکنند. به عنوان سخن پایانی باید اعتراف کرد که تلاش سازندگان قابل تحسین و احترام است و توانستهاند محصولی را ارائه دهند که داستان زیبای خیانت، انتقام و حتی برادری را بازگو میکند و به نوعی زندگی واقعی یک انسان نوعی را به تصویر میکشد.
برخلاف اسم بازی، داستان بازی بیشتر درام است تا جنایی و شامل موارد زیادی میشود. پس یکبار دیگر تاکید میکنم چشمتان را روی متای بازی Mafia II ببندید و خودتان آنرا تجربه کنید. کسی چه میداند، شاید Mafia II بتواند تا سالهای سال نام خود را در لابهلای خاطرات خوشی که داشتید حک کند.
منبع : سایت گیمفا